زنانگی ربوده شده از شهر

“اختیار ”
اختیار آنکه خودت باشی. اختیار آنکه انتخاب کنی.
اختیار در انتخاب؛
از آنجا که بخواهی در گزند سرما و گرما نباشی یا بخواهی برهنه در حوضی سرد غوطه ور و در تابش هیزم شعله ور به خواب بروی،
تا آنجا که خلاقیتت به پرواز در آید و مست عاشقی؛ شعر زمزمه کنی و موسیقی گوش دهی و رطوبت سبزه را زیر پایت حس و در میانه زندگی روان در شهر، بازی کودکان یا هم آوایی جمعیت با آوازه خوان دوره گرد آن گوشه یا رقص جوانان این گوشه را تماشا کنی.

این گستره از اختیار در انتخاب نوع “بودن”، نیازمند بستری برای تحقق است: ساختمان و شهر. عرصه زیست فردی انسان (ساختمان) و زیست جمعی انسان (شهر) است که می تواند با حلول “معماری”، فرصت “زندگی” آزاد را فراهم کند و به جز آن “فقط” زنده هستی.

زندگی تنزل یافته است به زنده بودن و شهر تقلیل یافته به مسیری برای عبور و ساختمان هم تبدیل شده به سرپناهی برای فروخزیدن.
زنانگی است که از شهرها ربوده شده. زایندگی که قابلیتی زنانه است، فراموش شده.

چه وظیفه سنگینی قرار است بر دوش معماران باشد که شهرهای ایران که فقط محل عبور آهن آلات چرخدار شده اند را به عرصه ای برای زیست جمعی انسان بدل کنند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *